قاليشويي مشهد


 


 



در مطالعه فرايند بافت فرش عمليات چله کشي، گره زني، پود گذاري و بقيه جزئييات هاي فني را معدود و بيش به تفصيل شرح مي دهيمچله کشي يا اين که يوردماق:
چله (تار): چله مجموع نخ هايي با تاب زياد ميباشد که به موازات يکديگر و با کشش معيني بر روي ميله هاي راز دار و ذيل دار پيچيده مي گردند. نازکي و ضخامت نخ هاي چله بر حسب تعداد گره هاي متبوع در فرش مختلف ميباشد براي مثال براي فرش هاي درشت بافت نخ هاي چله12 لابه لا و براي فرش هاي دقيق خيس (40 و 45 گره در 5/6 سانتي متر) نخ هاي 9 لابه‌لا و براي فرش هاي ريز بافت چله هاي ابريشمي بکار ميبرند. نخ هاي چله سپيد رنگ در مرکزها بافندگي شهري کاربرد بيشتري دارا‌هستند در حالي که فرش هاي ايلياتي قشقائي، بلوچي، لري و بختياري طولاني تر چله هاي رنگي دارا‌هستند.

حساس‌ترين و مهم ترين مرحله بافت قالي چله کشي و يا اين که به اصطلاح يوردماق ميباشد که شالوده و اساسي قالي را تشکيل مي دهد. هر قدر اين فعاليت بهتر و با آلرژي بيشتري صورت بپذيرد در انتها فرش نسبتاًً بي‌عيب و نقص در ساختار اصلي خوا هيم داشت. همان ديگر قرار دادن تارها در کنار يکديگر و به موازات هم در حين دار را چله کشي مي گويند. کلاً دو گونه چله کشي موجود هست. يکي‌از چله کشي فارسي و ديگري چله کشي ترکي، چله کشي فارسي به دو روش چله کشي بر روي دار و چله دواني بر روي زمين انجام مي شود و قالي‌هاي ترکمني معمولاً بر روي دار چله کشي ميگردند و فرشي که ايجاد مي شود نسبتاًً به اندازه چارچوب دار و يا اين که يه خرده کوچک‌خيس از آن هست. در يک بافت منزه و شسته رفته نقش چله کش (تنه تاب) وارد و مسلط را هيچ زمان نمي اقتدار از فعاليت بافنده با طاقت و شکيبايي آن نادر بهاتر شمرد.
در مورد چله کشي علاوه بر مهارت استادکار چله کش گزينش مواد نخستين مرغوب و دار مطلوب نيز داراي اهميت فراوان ميباشد. انتظار بيهوده اي ميباشد که از يک دار کج و کوله حتي با ارزيابي چله کش حرفه اي بتوان فرشي بي عيب و نقص پائين کشيد.
چله کشي مانند پباده سازي و رنگرزي قادر است يک پيشه مجرد در گروه فن قالي بافي باشد. تعبير و تفسير اين حرف اين ميباشد که يک چله کش ااماً نبايد بافنده باشد. وي بعد از خاتمه چله کشي قادر است بافت فرش را نيز انجام دهد و يا اين که اينکه به سراغ دار ديگري براي چله کشي برود. کارش تا حدودي با جزييات بيشتر و فني خيس از بافنده ميباشد. محاسبي ميباشد که با دانايي از نقشه فرش، تعداد تارها و گونه آنان و ارتفاع و پهنا فرش را احتساب نموده و به هنگام بروز اشکالات فني توانمند به يافتن راه‌حل هاي مطلوب نيز مي‌باشد.
برحسب محل بافت و سنت هاي بافندگي، چله کشي به دو نحوه تحت چهره مي‌گيرد: چله کشي فارسي، چله کشي ترکي.
در چله کشي فارسي نخست نخ هاي چله را در روي زمين دور دو ميله که در زمين سفت گرديده ا ند پيچيده و بعد آن را به دار منتقل مي کنند درحالي که در چله کشي به طريقه ترکي دو کارگر که يکي‌از در صدر و ديگري در ذيل دستگاه قالي بافي نشسته اند با پرتاب گلوله نخ چله به طرف يکديگر و پيچاندن منظم اين نخ ها در نزديکي ميله هاي سردار و پايين دار اين کار را انجام مي‌دهند. اين جور چله کشي هر تعدادي منجر گذراندن وقت بيشتري ميشود البته به علت توجه و نظمي که در فعاليت موجود هست فيض اي تماماً رضايت بخش ببار مي‌آورد.
بعداز چله کشي بنابر سنت هاي بافندگي هر محل، گهگاه يک دو سانتي متر و حداکثر چهار سانتي متر در پهنا فرش را به طور گليم بافت در مي آوردند. گليم بافي در راز و ته فرش ااماً عملي وجود ندارد که مدام و کليه جا گزينه فعاليت باشد. بخش اعظمي از مواقع فرش ها و قالي کوچک ها به ويژه گونه هاي ميانگين و تجارتي آنها سواي نصيب گليم بافت به بازار عرضه مي گردند.
اکثراً بعد از خاتمه بافت بر روي نخ هاي چله يک ستون زنجيره ميزنند. زنجيره در واقع نوعي قلاب بافي ميباشد که هر توشه روي چهار نخ (دو نخ رو و دو نخ ذيل) چهره ميگيرد. زنجيره ها علاوه بر آنکه حاشيه هاي فرش را زيباتر و منظم خيس مينمايند منجر آن مي گردند که گره ها در روي چله فرش تکان نکرده و اثبات بمانند.

براي چله کشي با اعتنا به بعد ها، رجشمار و مواد نخستين قالي تعداد معيني از تارهاي چله را به موازات يکديگر و در کنار هم و در زمان قالي قرار مي دهند. هنگام چله کشي دو نفر يکي‌از در کنار راز دار ديگري کنار تحت دار قرار گرفته و آغاز به چله کشي مي کنند. در آغاز سرنخ چله را دور پايين گره زده از جائي که چله کشي استارت مي‌گردد. و گلوله نخ را از بالاي سردار به طرف پايين عبور داده و امتداد مي دهند بعد از آن گلوله نخ را از بالاي پايين دار عبور داده و مجدد مرحله قبل را تکرار مينمايند اين فعاليت را تا جائي انجام مي‌‌دهند که نصيب‌هاي رقم خورده براي چله کشي مالامال شود در‌اين چله کشي در ميان تارها ضربي ساخت مي گردد که در صورتي از برهه زماني جانبي به آن نگاه کنيم به شرايط هشت انگليسي چشم ميشود، مسافت ميان تارهاي چله بستگي به رجشمار فرش دارااست .

کوجي بندي

بعداز مرحله چله کشي نوبت به کوجي بندي ميباشد ميله کوجي را به موازات تحت دار و پاره اي فراتر از زيردار و ذيل‌خيس از ضرب چله‌ها روي راست رو و چپ رو قرار مي دهند و يک گلوله نخ پنبه‌اي (چله) را به اولِ کوجي بسته و تار روئي را برداشته و نخ چله را از تحت آن رد نموده و گلوله را به طرف بالاي کوجي برده و يک توشه به دور آن پيچيده و تار روئي ديگر را برمي‌داريم و به کوجي قرار مي دهند و به‌اين طرز ضرب توليد گرديده توسط هاف جابه‌جا مي شود.

زنجيره بافي

بعداز کوجي بندي و هاف گذاري و عبور چندين فن نخ پود براي صاف و منظم نمودن چله‌ها و استحکام نمودن دم فعاليت استارت به انجام زنجيره بافي يا اين که به اصطلاح سيردماق مي کنيم که‌اين عمل سبب منظم و جفت نمودن تارهاي پايين و روي قالي و درخت اولِ قالي ميشود و موجب ميگردد که هنگام به کار گيري از قالي، گليم نخست و انتهاي فرش از هم گسيخته و پاره نشود.

گليم بافي

پس از زنجيره بافي گليم و يا اين که به اصطلاح توپراق قالي را انجام مي دهيم که بوسيله نخ‌ها و خامه‌هاي رنگي و مانند پود و به طور حصير بافت و فارغ از پرز روي تارها انجام مي گردد و معمولاً در بين گليم يک گره تزييني براي زيبائي هر چه بيش تر فرش به عمل مي‌رود که ميان ترکمن‌ها به آلاجه داراي اسم و رسم ميباشد و نشانه گيسو و گيسون بافته دخترها و زن‌هاي ترکمن ميباشد.



مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

zzpop اسید اسکوربیک در صنایع غذایی AnimSSAUT تخصصی رشته مامایی و بهداشت پوست و مو Sheri مزرعه پربرکت اخبار هنرمندان پی سی فا مطالب و داستان های دینی و مذهبی